دیروز بهش اس ام اس دادم .

نوشت .یو؟

گفتم:ح؟

باز نوشتم :ح؟

۲ ساعت بعد نوشتم :ح؟

گفت :جونم؟

چیزی برا نوشتن نداشتم فقط دوست داشتم جواب اس ام اس اولیمو میداد..واسه همین فقط نوشتم دوست دارم.

نوشت :مرسی .منم همینطور.

یه اس ام اس دیگه دادم بازم جواب نداد.

نه به اون موقع که بهم نیاز داره و شب و روز زرت و زرت اس ام اس میده و زنگ میزنه .نه به الان که کل طلاهامو براش فروختم و هر دفعه که سر ماه میشه میاد حقوقمو ۲ دستی تقدیمش میکنمو حالا که دیگه فعلا نه طلایی هست و نه حقوقی و تازه هم که ... حالا ما رو تحویل نمی گیره..

رفتم دکتر گفت حالت تهوت از عفونتی هست که تو بدنته.

خیالم راحت شد.

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:47 ب.ظ http://bestlove2007.blogsky.com

سلام
وب لاگ قشنگی دارین
منم آپیدم یه سری بزنید خوشحال میشم
موفق باشی

محمد سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:47 ب.ظ http://bestlove2007.blogsky.com

سلام
وب لاگ قشنگی دارین
منم آپیدم یه سری بزنید خوشحال میشم
موفق باشی

یکی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ق.ظ http://deltanqi.blogsky.com

همینه دیگه ازمون زود خسته می شن میشه عادت..می شه عادی..میشه تکرار
زندگی نقطه سر خط
بی وفایی شده عادت
تو نوشته بودی دیدار
سه تا نقطه...به قیامت
(رضا صادقی)

یکی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:47 ق.ظ http://deltanqi.blogsky.com

یه سر بهم بزن گلم
یه داستان قشنگ گذاشتم..سرگرم کنندست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد